كلاس بازي
امروز اولين جلسه كلاس بازي بود. يه بازي هايي انجام ميدن براي كنترل اعضاي بدن. مثل راه رفتن روي يه چوب باريك با يه توپ به دست. از ساعت شش تا ساعت هفت و ربع. تا ساعت هفت رو پاي بنده نشسته بود يه ربع آخر رفت نشست رو صندلي. بعشم پارك و ساعت نه خونه بوديم شام خورديم و بابايي ساعت ده و نيم بود كه اومد. رفته بود دندانپزشكي. تا بابايي اومد بهش گفت: ببينم دندوناتو. ...
نویسنده :
لعيا خاني
23:59